وحید یگانگی دستگردی؛ محمد حسین شریفزادگان؛ نغمه مبرقعی دینان
چکیده
سازگاری با خشکسالی یکی از رویکردهای مهم در مدیریت کشاورزی و آبخیزداری محسوب میشود. هدف از این مطالعه، سنجش میزان پذیرش سیاستهای سازگاری با خشکسالی از سوی کشاورزان به کمک نظریه عمل منطقی است. در این پژوهش، اطلاعات به کمک پرسشنامه در سطح استان چهارمحال و بختیاری جمعآوری شد. حجم جامعه آماری کشاورزان معادل 66019 نفر بود و حجم نمونه ...
بیشتر
سازگاری با خشکسالی یکی از رویکردهای مهم در مدیریت کشاورزی و آبخیزداری محسوب میشود. هدف از این مطالعه، سنجش میزان پذیرش سیاستهای سازگاری با خشکسالی از سوی کشاورزان به کمک نظریه عمل منطقی است. در این پژوهش، اطلاعات به کمک پرسشنامه در سطح استان چهارمحال و بختیاری جمعآوری شد. حجم جامعه آماری کشاورزان معادل 66019 نفر بود و حجم نمونه بر اساس معادله کوکران برابر 382 نفر محاسبه شد. نمونهها به نسبت جمعیت بین شهرستانها تقسیم شد و در هر شهرستان چهار سکونتگاه انتخاب و پاسخگویان از بین کشاورزان این سکونتگاهها به شیوه تصادفی انتخاب شدند. نرخ پاسخ 96 درصد بود. روایی محتوایی با استفاده از نظرات نه نفر از متخصصین تایید شد. پایایی ابزار به شیوه آزمون مجدد تایید شد. ضرایب همبستگی سازههای مطالعه شامل دانش (84/0r=)، نگرش (91/0r=)، هنجار انتزاعی (87/0r=) و قصد رفتاری (86/0r=) نیز تایید شد. یافتهها نشان داد که دانش، نگرش، هنجار انتزاعی و قصد رفتاری کشاورزان در خصوص سازگاری با خشکسالی در سطح متوسط قرار دارد، هر چند سطح هنجار انتزاعی نسبت به دیگر مولفهها بالاتر بود. بین دانش و نگرش کشاورزان (72/0r=)، دانش و هنجار انتزاعی (62/0- r=)، قصد رفتاری و هنجار انتزاعی (67/0r=)، درآمد و دانش کشاورزان (59/0r=)، درآمد و هنجار انتزاعی (63/0- r=)، سطح سواد و قصد رفتاری (74/0r=) همبستگی قابل توجه مشاهده شد. همچنین، اختلافی معنادار بین نگرش کشاورزان دیمکار و آبیکار و بین کشاورزان دیمکار و ترکیبیکار نسبت به سازگاری با خشکسالی مشاهده شد. در مولفه هنجار انتزاعی نیز بین دیمکاران با دو گروه دیگر تفاوت آماری معنیداری مشاهده شد. تحلیل یافتهها نشان میدهد که با وجود گستردگی خشکسالیها، سیاستهای سازگاری با خشکسالی بهصورت جدی مورد پذیرش کشاورزان قرار نگرفته است. همچنین، سطح دانش کشاورزان در خصوص سازگاری با خشکسالی بالا نیست و نگرش چندان مثبتی نسبت به سازگاری ندارند. رفتار کشاورزان نیز بیش از آنکه تحت تاثیر سیاستهای نهادها باشند، تحت تاثیر رفتار سایر کشاورزان قرار دارد.